تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون

 
این مقاله مشتمل بر دیدگاه های حکیمانه مقام معظم رهبری درباره زنان است که در دو قسمت ارائه می گردد.

ما به وجود خانم هایى مثل شما افتخار مى کنیم

از شما خانمها خیلى متشکرم که از نقاط مختلف چه از شهرها و چه از دانشگاههاى مختلف تشریف آوردید و در این جا اجتماع کردید تا مجموعه ى خانمهاى عالم و متخصص را که بحمداللّه حظّ وافرى از اعتقاد و عمل و ایمان دینى دارند، به عنوان یک مظهر از مظاهر سازندگى اسلامى ، به هر کسى که مى بیند و مطلع مى شود، نشان بدهید. همین طور، از اظهارات و بیاناتتان هم متشکرم . تحلیلتان نسبت به مسایل دنیاى امروز، تحلیل درستى است و هر آنچه که بر چنین بینش و تحلیلى مترتب بشود، نوید برکت و پیشرفت را با خود خواهد داشت .
در یک جمله باید بگویم که ما کسانى که امروز به نام اسلام سخن مى گوییم و رسالت اسلام را رسالت برتر مى دانیم به وجود خانمهایى مثل شما افتخار مى کنیم و این از آن جاست که هر تبلیغ و ادعایى ، هرگاه به مرحله ى عمل و تحقق نزدیک شد، ارزش ‍ واقعى خود را خواهد یافت . ما در مورد مساءله ى زن از یک سو و مساءله دانش و تخصص از سوى دیگر و مساءله ى خدمت به افراد بشر هم از جانب دیگر، به نام اسلام ادعاهایى داریم . ادعاهاى ما، در چارچوب اسلام است .
ما معتقدیم زنان در هر جامعه ى سالم بشرى قادرند و مى باید فرصت پیدا کنند که در حد سهم خود، تلاش و مسابقه ى خویش را در پیشرفتهاى علمى و اجتماعى و سازندگى و اداره ى این جهان به عهده بگیرند. از این جهت ، میان زن و مرد هیچ تفاوتى نیست . هدف از آفرینش هر فرد انسان ، عبارت از همان هدف آفرینش ‍ بشریت است ؛ یعنى رسیدن به کمال بشرى و بهره بردن از بیشترین فضایلى که یک انسان مى تواند به آن فضایل آراسته بشود. فرقى هم بین زن و مرد نیست . نشانه اش ‍ در درجه ى اول ، فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) و در درجه ى بعد، دیگر زنان بزرگ تاریخ است .

فاطمه ى زهرا(سلام الله علیها ) در قله ى بشریت قرار دارد

فاطمه ى زهرا(س) در قله ى بشریت قرار دارد و کسى از او بالاتر نیست و مى بینیم که آن بزرگوار به عنوان یک بانوى مسلمان ، این فرصت و قدرت را یافت که خودش را به این اوج برساند. پس ، فرقى بین زن و مرد نیست و بخصوص شاید از همین جهت هم است که خداى متعال در قرآن کریم ، آن وقتى که راجع به نمونه ى انسانهاى خوب و نمونه ى انسانهاى بد مثال مى زند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب مى کند. یک مورد زن فرعون و در مورد دیگر، همسر نوح و لوط را مثال مى زند: ((و ضرب اللّه مثلا للّذین امنوا امرات فرعون ))(1). در مقابل هم در مورد انسان بد و نگونسار و کج رفتار و انسانى که در جهت غلط حرکت مى کند، به زن نوح و لوط مثال مى زند.
این جا، جاى سؤ ال است که مرد هم بود، حالا یکى را از مرد و یکى را از زن مثال مى زد. نه ، در همه ى قرآن ، وقتى که مى گوید: ((ضرب اللّه للّذین امنوا)) یا ((ضرب اللّه للّذین کفروا))، در هر دو مورد از زن مثال مى زند. آیا این به معناى آن نیست که ما باید از دیدگاه اسلام ، به برداشت غلط و متاءسفانه مستمر در تاریخ بشریت نسبت به جایگاه زن پاسخى بدهیم ؟ اسلام مى خواهد بایستد و این برداشت و روش و فهم غلط از مساءله ى زن را که در طول تاریخ هم وجود داشته است تصحیح کند.
من تعجب مى کنم جز استثناها چرا این گونه بوده است ؟ چرا بشریت همواره درباره ى مساءله ى زن و مرد، کج فکر کرده است و مى خواهد در مقابل این بایستد. شما از تعلیمات انبیا که بگذرید، در همه ى برداشتها و تحلیلها و تفکرات بشرى ، جایگاه زن و مرد، جایگاه غلطى است و نسبت زن و مرد، نسبت غلطى مى باشد. حتّى در تمدنهاى خیلى بلند پایه ى دنیاى باستان مثل تمدن روم یا ایران برداشت از زن ، یک برداشت غلط است که من دیگر نمى خواهم جزییات و تفاصیل را بیان کنم و لابد خودتان مى دانید و مى توانید هم مراجعه کنید.

مفاهیم انسانى زن ، تحت الشعاع مسایل تبلیغاتى و سیاسى

امروز هم وضع دنیا همین گونه است . امروز هم على رغم همه ى این جنجالها و هیاهوها و ادعاهایى که در حمایت از زن و موضع انسانى او مى شود، متاءسفانه همین برداشت غلط وجود دارد و اروپاییها چون دیرتر از کشورهاى اسلامى و کشورهاى غیر اروپایى وارد میدان شدند، نسبت به مساءله ى زن دیرتر تنبه پیدا کردند.
مى دانید که تا دهه هاى دوم این قرن ، هیچ زنى در هیچ جاى اروپا، حق راءى نداشت . آن جاهایى هم که دمکراسى بود، زن حق صرف کردن مال خودش را نداشت . از دهه ى دوم یعنى از سالهاى هزار و نهصد و شانزده یا هیجده به بعد آرام آرام در کشورهاى اروپایى ، تصمیم گرفتند که به زن حق اعمال نظر و تصرف در سرمایه ى خود و حقوق اجتماعىِ متساوى با مرد بدهند. بنابراین ، اروپا خیلى دیر از خواب بیدار شد و خیلى دیر مساءله را فهمید. مثل این که مى خواهد با جنجالهاى دروغین ، از لحاظ زمان جبران این عقب افتادگى را بکند.
البته در تاریخ اروپا، خانمهایى که ملکه مى شدند و یا اشرافى بودند، وجود داشت ؛ اما حکم یک زن و زنان یک فامیل یا یک تیره یا یک طبقه ، غیر از مساءله ى زن است . این تبعیضها همیشه بوده است . خانمهایى هم بوده اند که در سطوح بالا قرار مى گرفتند و مثلا ملکه ى کشورى مى شدند و این امتیاز، از طریق خانواده و میراث به آنها داده مى شده است ؛ اما ((زن )) این طور نبوده و بر خلاف دیدگاههاى ادیان که سالم و دست نخورده اش اسلام است و دیگر ادیان هم یقینا همین دیدگاه را دارند به هیچ وجه در جامعه از حقوقى برخوردار نبوده است .
پس ، مى بینید امروز هم که دنیاى تمدن غرب مى خواهد آن عقب افتادگىِ بسیار ملامت انگیز خود در مورد مساءله ى زن را جبران کند، طور دیگرى جبران مى کند. تصور من این است که آنها جانب مفاهیم انسانى در مورد زن را تحت الشعاع مسایل تبلیغاتى و سیاسى و اقتصادى قرار مى دهند؛ کما این که از اول هم در اروپا همین طور بوده است و از همان هنگام که به زنان حقوقى داده شد، غالبا بر همین مبانى غلط استوار بوده است .

حجاب به معنى منزوى کردن زن نیست

وقتى که به صحنه ى تفکرات عالم نگاه مى کنم و بینش اسلام را مشاهده مى نمایم ، بروشنى درمى یابم که جامعه ى بشرى هنگامى خواهد توانست نسبت به مساءله ى زن و رابطه ى زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خود را پیدا بکند که دیدگاههاى اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط و تفریط درک کند و کوشش نماید آنها را ارائه کند. این ، ادعاى ما نسبت به مساءله ى زن در عالم است . ما آن چیزى را که در تمدنهاى مادّىِ امروز نسبت به زن عمل مى شود و وجود دارد، به هیچ وجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و کل جامعه نمى شماریم .
اسلام مى خواهد که رشد فکرى و علمى و اجتماعى و سیاسى و بالاتر از همه فضیلتى و معنوى زنان ، به حد اعلى برسد و وجودشان براى جامعه و خانواده ى بشرى به عنوان یک عضو حد اعلاى فایده و ثمره را داشته باشد. همه ى تعالیم اسلام از جمله مساءله ى حجاب ، بر این اساس است . مساءله ى حجاب ، به معناى منزوى کردن زن نیست . اگر کسى چنین برداشتى از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملا غلط و انحرافى است . مساءله ى حجاب ، به معناى جلوگیرى از اختلاط و آمیزش ‍ بى قیدوشرط زن و مرد در جامعه است . این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد بخصوص به ضرر زن است .
حجاب ، به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى نیست ؛ دلیل عینیش هم شما هستید. شاید عده یى تعجب مى کردند و هنوز هم تعجب کنند که خانمى در سطح بالاى علمى در هر رشته یى وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامى و از جمله با مساءله ى حجاب منطبق کند. این ، براى بعضى باورنکردنى بود و نمى توانستند تصورش را بکنند.

زنان ، سربازان خط مقدم انقلاب

از برخوردهاى لوده و هرزه ى کسانى هم که در دوران رژیم طاغوت ، حجاب را مسخره مى کردند، مى گذریم . در آن دوران ، افراد معدودى از خانمها و دختر خانمها در دانشگاهها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند. آن برخورد، یک برخورد غیر انسانىِ جلف و غلطى بود که انسان چیزى را که خودش قبول ندارد، آن را به لجن بکشاند و به باد استهزا بگیرد؛ کارى که امروز رسانه هاى غربى عینا انجام مى دهند. در آن دوران ، این گونه افراد کار اجلاف را انجام مى دادند که اصلا محل بحث نیست ؛ اما کسانى هم که اهل این جلافتها نبودند، بلکه اهل فکر و منطق و به میزان گفتن و به میزان اندیشیدن بودند، باور نمى کردند که ممکن باشد خانمى مقید به مسایل اسلامى از جمله مساءله ى حجاب باشد و بتواند مدارج علمى را طى کند و عالم بشود؛ همچنان که باور نمى کردند چنین کسى بتواند در زمینه ى مسایل سیاسى و اجتماعى کسى بشود؛ کما این که فکر نمى کردند بتواند یک عنصر فعال انقلابى باشد.
انقلاب ما، همه ى این تصورات باطل را تخطئه کرد و دیدیم که خانمها، سربازان خط مقدم انقلاب بودند و این به معناى واقعى کلمه است و من به عنوان یک مبالغه نمى گویم . ما در جریان انقلاب شاهد بودیم که زن در کشور ما، سرباز خط مقدم انقلاب شد. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و این انقلاب را نمى پذیرفتند و به آن باور نداشتند، مطمئنا این انقلاب واقع نمى شد. من به این معنا اعتقاد دارم . اولا، اگر آنها نبودند، نیمى از گروه انقلابیون مستقیما در میدان نبودند. ثانیا، به طور غیرمستقیم روى فرزندان و شوهران و برادران و محیط خانه که زن در محیط خانه داراى تاءثیر فرهنگى زیادى است اثر مى گذاشتند. این حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را به معناى واقعى کلمه پیش ببرد.
در میدانهاى سیاسى نیز، ما خانمهایى را دیده ایم و مى بینیم که داراى قدرت تحلیل و سخنورى هستند و براى پذیرش مسؤولیت در نظام اسلامى آماده اند. البته این کار باز هم رو به گسترش است و باید پیش برود. در زمینه هاى علمى هم که خود شما مصداق و نمونه اش هستید و از قبیل شما در رشته هاى مختلف وجود دارند.

خانمها موظفند همه ى رشته هاى تخصصى پزشکى رادنبال کنند

البته ، من این نکته را در همین جا بگویم که رشته ى پزشکى نه فقط زنان براى خانمها از اولویت برخوردار است ؛ زیرا ما که به وجود یک فاصله ى ارتباطى و آمیزشىِ اجتماعى بین زن و مرد معتقدیم و تاءکید داریم که نباید اختلاط بى قیدوشرط بین زن و مرد باشد و معتقد به حجاب به معناى کامل و واقعى کلمه هستیم ، نمى توانیم در مساءله ى پزشکى بى تفاوت باشیم . یعنى به همان تعداد که پزشک مرد داریم ، به همان تعداد هم پزشک زن لازم داریم . بگذاریم زنها براى مراجعات پزشکى خود، به طبیب زن مراجعه کنند و هیچ لزومى ندارد که ما این فاصله را برنداریم . بایستى کارى بکنیم که زنها بتوانند بدون هیچ گونه مشکلى ، به طبیب مراجعه کنند و آن طبیب هم طبیب زن باشد.
بعضى از خانمها خیال مى کردند که اگر زن در رشته ى زنان درس مى خواند، بایستى فقط در زمینه ى بیماریهاى ویژه ى زنان و مساءله ى زایمان درس بخواند؛ درحالى که این طور نیست و خانمها موظفند که انواع و اقسام رشته هاى تخصصى پزشکى مثل قلب و داخلى و اعصاب و... را دنبال کنند. این ، فریضه است . امروز این تکلیف براى زنها، بیشتر از مردهاست ؛ اگر چه در جامعه ى ما، آموزش رشته هاى مختلف علوم که براى ساختن این جامعه لازم مى باشد، براى همه فریضه است . آن کسانى که بتوانند، حقیقتا امروز از آن روزهایى است که کسب علم فریضه ى شرعى است ؛ علاوه بر این که فریضه ى اجتماعى هم است .
کسب علم فقط یک امتیاز نیست که کسى بخواهد به جایى برسد و شغل پُردرآمدى داشته باشد؛ مساءله این است که کسانى که مى توانند درس بخوانند، واجب است که درس بخوانند و تخصصها را پیدا کنند. کسب علم و تخصص در رشته ى پزشکى مثل بقیه ى رشته ها براى مردها واجب است ؛ اما براى زنها واجبتر مى باشد؛ چون زمینه ى کار در میان خانمها کمتر است . به نسبت تعداد زنان در جامعه ، ما پزشک زن کمتر داریم . بنابراین از نظر اسلام ، این مساءله یک مساءله ى حل شده است و جامعه ى ما باید پیش برود.

پیام عملى خود را دقیق و مسجل به دنیا بدهید

من مى خواهم بگویم که شما خانمها براى دنیا پیامى دارید. این پیام را دقیق و مسجل کنید و به دنیا بدهید. پیام هم فقط پیام زبانى و شفاهى و کتبى نیست ؛ بلکه بیشتر پیام عملى است . زنهاى ایران ، بخصوص کسانى که در رشته هاى گوناگونِ دانش و در چارچوب اسلام و احکام اسلامى و مهمتر از همه مساءله ى حجاب توانسته اند حرکت بکنند، بایستى به زنان و دختران و دانشجویان زن دنیا عملا تفهیم کنند که علم به معناى بى بندوبارى نیست و لازمه ى تحصیل علم ، بى قیدى نسبت به موازین اخلاقى در مورد معاشرت زن و مرد نیست ؛ بلکه مى توان با رعایت کامل این موازین ، علم را هم تحصیل کرد و به جاهاى بالایى رسید و وجود شما مى تواند به عنوان یک نمونه از پیام جهانى اسلام نشان داده بشود.
بله ، من هم این را قبول دارم که گفتید امروز دنیا تشنه است تا ببیند پیام ادیان چیست . در میان ادیان عالم ، آن دینى که ادعا مى کند مى تواند جامعه را به صورت همه جانبه بسازد، اسلام است . مسیحیتِ امروز و بقیه ى ادیان به طریق اولى ، این ادعا را ندارند؛ لیکن اسلام ادعا مى کند که ارکان بناى یک نظام اجتماعى را در اختیار دارد و مى تواند این پایه ها و رکنها را بنشاند و بر اساس این پایه ها، یک نظام اجتماعى و یک جامعه ى سالم و پیشرفته بنا کند. ما بایستى در همه ى بخشها، از جمله در مساءله ى کسب دانش ‍ و همچنین در پیوند با این مساءله ، مساءله ى زن و دانش ، نشان بدهیم که این امکان در اختیار اسلام است .

مردم به خدمات و تعهد شما نیازمندند

شما هر چه بتوانید، بخصوص دانشجویان دختر را تشویق و تربیت کنید و در رشته ى علوم پیش ببرید. این کار، انقلاب و کشور را به اهداف خودش نزدیکتر خواهد کرد. مردم به خدمات شما نیازمندند؛ همچنان که به روش و منش و تعهد و پایبندى شما به دین هم نیازمندند.
امیدوارم که ان شاءاللّه خداوند به شما توفیق بدهد و همچنان که گفتید، فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) را الگوى خودتان بدانید و قرار بدهید و مشکلات کار تحصیلى هم از سر راه زنان مسلمان ، بیشتر از پیش برطرف بشود. بعضى از مشکلات هنوز در بعضى از مراکز آموزشى شدیدا وجود دارد. ان شاءاللّه این مشکلات بر طرف بشود و دخترها و زنهاى مسلمان ما بتوانند این جاده ى تحصیل علم را هر چه بیشتر و قویتر بپیمایند و ما به وجود خانمهایى که با حفظ موازین اسلامى ، به عالیترین قله هاى استعداد بشرى چه از لحاظ علمى و چه از لحاظ اخلاقى و سیاسى و اجتماعى رسیده اند، افتخار کنیم .
مجددا از خانمها تشکر مى کنم و امیدوارم که ان شاءاللّه خداوند شما را مشمول توفیقات خودش قرار بدهد.

مساءله ى زن ، یک مساءله ى بسیار مهم

در ابتدا من هم میلاد بانوى بزرگ تاریخ بشر و برجسته ترین زن شناخته شده در همه ى عمر انسانیت ، حضرت زهرا(سلام اللّه علیها) را به شما خانمها و همه ى زنان کشورمان و به زنان مسلمان و همه ى امت اسلامى تبریک عرض مى کنم . خداوند ان شاءاللّه به همه ى ما توفیق بدهد که بتوانیم پیروان خوبى براى آن بزرگوار و خاندان پاک ایشان باشیم . اولاد آن حضرت ، ائمه و پیشوایان ما هستند؛ ان شاءاللّه که ما ماءمومان خوبى براى آن بزرگواران باشیم .
مساءله ى زن ، که موضوع کار جمع خانمهاى حاضر است و شما (*) اندکى از مباحث مربوط به زن را بیان فرمودید، مساءله ى بسیار مهمى است . البته بعد از انقلاب در کشور ما، وضع زن به عنوان عضوى از جامعه و همچنین به عنوان کسى که صاحب وظایف زنانه است - وظیفه ى مادرى و همسرى و امثال اینها - خیلى بهتر از گذشته است . هر چند در گذشته ، برخى از زنان کشور - نه اکثریت آنها - از جنبه ى شخصى - نه از آن دو جنبه یى که اشاره کردم - شاید وضعشان بد نبود و زنان خاصى ، از مقدارى از تنعمات عمومى جامعه برخوردار بودند؛ لیکن مساءله ى شخصى براى زن ، مساءله ى درجه ى یک نیست . اگر ما به ابعاد زندگى زن نگاه کنیم ، واقعا مهمترین جهات و حیثیات وجود او، آن مسایل شخصى محض نیست .

امروز زنان نقاط دورافتاده هم براى خود شاءن قایلند

شخصیت اجتماعى زن به عنوان عضوى از این مجموعه ى عظیم ، خیلى حایز اهمیت است . زنان در گذشته ، اصلا به این بخش توجهى نداشتند و اهمیتى نمى دادند. در مسؤولیتهاى عمومى جامعه ، نقشى براى زنان فرض نمى شد؛ خودشان هم نقشى را فرض نمى کردند؛ بخصوص در این سطح وسیعى که امروز مطرح است . الان شما ملاحظه کنید، همه ى زنان روستاها و شهرهاى دورافتاده ، به عنوان افرادى از مجموعه ى نگهدارنده ى این انقلاب و اصحاب و صاحبان آن ، براى خودشان شاءن قایلند. از این جهت ، هیچ فرقى بین زن و مرد نیست ؛ بلکه گاهى زنان ، ایمان پُرشورتر و دید روشنترى نسبت به مسایل جامعه دارند و کشور و مسایل آن را متعلق به خودشان مى دانند.
چه زمانى چنین احساسى در بین زنان ما، آن هم در چنین سطح وسیعى از جامعه وجود داشت ؟ این ، به برکت انقلاب است . همان حالت خودآگاهى و احساس ‍ شخصیت اجتماعى که در مردان به وجود آمده است ، مى توان گفت که در زنان با جست بیشترى به وجود آمده است . قبلا هیچ نبوده ؛ ولى حالا به میزان خیلى بالایى هست . همچنین آن جنبه ى مشاغل و شؤ ون خاص زنانه و قدر مادر و همسر بودن را دانستن ، از جمله چیزهایى است که به آن توجه شده است .

زن جاى بسیار اساسى و رفیعى در خانواده دارد

در این دو، سه دهه ى قبل از انقلاب ، به خاطر ورود فرهنگهاى اروپایى ، بنیان خانواده متزلزل شده بود؛ یعنى حقیقتا خانواده ، آن اصالت و ارزش و عظمتى را که در اسلام و فرهنگ سنتى ما دارد، دیگر نداشت . وقتى خانواده هست ، همسر و مادر عضو اصلى است . زن در این مجموعه ، جاى بسیار اساسى و رفیعى دارد. به همین خاطر، وقتى اصل خانواده - یعنى زن - زیر سؤال و متزلزل است ، در آن جا هیچ چیزى در جاى خودش قرار ندارد. اینها بحثهایى است که واقعا باید روى آنها خیلى تاءمل و تدقیق بشود.
اسلام ، چه تاءملات صحیح و چه راهنماییهاى ارزشمندى در مورد این مسایل دارد. این چیزى است که انقلاب به زنان جامعه ى ما اعطا کرد و آنها را در صحنه ى جهاد، سیاست و تاءثیر در سازندگى اساسى کشور - که همان سازندگى انقلاب است - وارد نمود. این ، چیز خیلى مهمى است و جز با صدر اسلام ، با هیچ وقت دیگر قابل مقایسه نیست .

اسلام حیات دوباره یى به زن بخشید

آنچه که در گذشته ، در فرهنگهاى شرقى و غربى و ایرانى و غیر ایرانى ، بر زنان رفته است ، لزومى ندارد که من آنها را تکرار کنم ؛ بر همه ى شما معلوم است . اسلام واقعا حیات دوباره یى به زن بخشید؛ منتهاى مراتب ، نکته یى که شما هم اخیرا به آن اشاره کردید، نکته ى مهمى است و من همیشه روى آن تکیه دارم . آن نکته این است که با وجود همه ى اینها، زن در جامعه ى ایرانى ما، نه از لحاظ حقوق اجتماعى ، نه از لحاظ تمکن و قدرت تصرف فردى ، نه از لحاظ قوانینى که به اینها ارتباط پیدا مى کند، هنوز در آن حد و سطحى که اسلام خواسته است ، قرار ندارد.
بر بخشى از جامعه ى ما، اخلاق بدى نسبت به زن حاکم است ، که البته مخصوص ‍ ایران هم نیست . اگر آدم نگاه کند، مى بیند که متاءسفانه در طول تاریخ ، همواره یک ستم تاریخى بر زن رفته است ؛ که بیشتر هم ناشى از این است که قدر زن و جاى او را ندانسته اند. البته هرجاى دیگر چنین بوده ، به هر شکلى بوده و هست ، به ما ربطى ندارد؛ ولى در جامعه ى ما بایستى به آن شکلى باشد که اسلام خواسته است . زن باید شاءن حقیقى خودش را پیدا کند و نبایستى به خاطر زن بودن ، هیچ ستم و ظلمى به او بشود. این ، چیز بسیار بدى است .
چه ستمهایى که در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است ، و چه ستمهایى که اسمش هم ستم نیست ، اما در حقیقت ستم است ؛ مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرف گرایى و آرایشهاى بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیله ى مصرف . این ، ستم بزرگى بر زن است . شاید بشود گفت که هیچ ظلمى بالاتر از این نیست ؛ زیرا که او را بکلى از آرمانها و اهداف تکاملى خودش غافل و منصرف مى کند و به چیزهاى خیلى کوچک و حقیر سرگرم مى نماید. این ، کارى بوده که در رژیم ظالم پادشاهى انجام شده ، و حالا باید جلوى آن گرفته مى شد. البته در اوایل انقلاب ، خیلى هم خوب بود؛ لیکن بعدها باز غفلتهایى شده است ، که باید نسبت به آن ، حسابى برنامه ریزى کرد.

اسلام به نیازها و آرمانهاى بشر توجه کرده است

اسلام نسبت به زن و مرد و همه ى خلایق ، یک دید واقع بینانه و متکى بر فطرت و طبیعت و نیازهاى حقیقى دارد؛ یعنى از هیچ کس بیش از تمکنش و بیش از آن چیزى که به او داده شده است ، توقعى ندارد. اصلا بناى اسلام بر این است ؛ یک بناى واقعى و منطقى است . در دعاى سحرهاى جمعه ، فقره یى است که بیان مى کند: ((و جعل ما امتنّ به على عباده فى کفاء لتاءدیة حقّه ))(**)؛ یعنى آن چیزى که خداى متعال منت گذاشته و به کسى داده ، در حد کفایت است ، براى این که حقوق الهى را ادا کند. اصلا شناخت واقعیات هر کس ، متناسب با همان توقعى است که از او وجود دارد.
پس ، اسلام به نیازها و خواهشها و طبایع بشرى و غیربشرى اهتمام ورزیده ، اصلا به آنها نظر کرده و حکم الهى را داده است ؛ اما به معناى آن نیست که آرمانى براى انسانها ندارد. ما محکوم و اسیر زندان طبیعتیم و در چارچوب قوانین طبیعت حرکت مى کنیم ؛ اما آیا در این چارچوب که ما حرکت مى کنیم ، هدفى در مقابل ما نگذاشته اند که بگویند باید به این سمت حرکت بکنید؟
آرمانگرایى در اسلام و گرایش به سمت قله ها و اوجها و آرمانها، یک چیز قطعى و حتمى است . زن مثل مرد و مثل همه ى خلایق ، باید در این سمت حرکت کند. این ، با گرایشهاى غلیظ و در لاک چیزهاى صددرصد شخصى و بى ارزش رفتن نمى سازد. البته در نظام اسلامى ، بایستى آنها ریشه کن بشود. این گرایش به مصرف و تجمل گرایى و امثال آن ، که در جوامع جاهلى رشد داده مى شود، باید در جامعه ى اسلامى ریشه کن مى شد، یا لااقل در حد متوسطى قرار مى گرفت و افراطى در آن نمى شد؛ اما متاءسفانه الان ملاحظه مى شود که قشرهایى از مردم ، باز سرگرم همان سرگرمیهاى گذشته اند، که باب جوامع دور از اسلام و دور از معنویت و حقیقت است . این ، غلط است .

ما باید ببینیم که زنان به چه ابزار قانونى احتیاج دارند

آن چیزى که من مى خواستم عرض بکنم ، این است که هر نقصى که در وضع زن در جامعه ى ما وجود داشته باشد، علاجى دارد؛ چون اسلام نسبت به زن ، دید شامل و کامل و جامعى دارد. باید راههاى علاج را پیدا کرد. آن روزى که شوراى فرهنگى ، اجتماعى زنان تشکیل مى شد، دقیقا به همین نکات نظر بود. در آن جمع ، جناب آقاى احمدى و دیگر برادران هم شرکت داشتند. ما باید امروز ببینیم که زنان براى حرکت در آن مسیر مطلوب اسلام براى زن ، به چه ابزار قانونى احتیاج دارند، چه تفکرات و تاءملاتى بایستى انجام بگیرد، چه راهنماییهایى باید بشوند، چه مراکز هدایتى باید به وجود بیاید؛ آن را بایستى برایشان فراهم کنیم و تدارک ببینیم . البته بایستى مرکزى باشد که این تدارکها و پشتیبانهاى معنوى را تدبیر و اداره و دنبال کند - منظورم پشتیبانهاى مادّى نیست ؛ در پشتیبانها مادّى ، همه با هم شریکند - آن مرکز، همین شوراى فرهنگى ، اجتماعى زنان است که شما خانمها عضو آن هستید.
شما بایستى نسبت به این مساءله ، فکر و تاءمل کنید. با مجلس و دولت هم که رابطه دارید. بعلاوه ، خود شوراى عالى انقلاب فرهنگى ، مصوباتى را که لازم الاجراست ، مى گذراند. از اوایلى که این شورا تشکیل شد، حضرت امام (رضوان اللّه تعالى علیه ) تصریح فرمودند که مصوبات این جلسه باید اجرا بشود. اصلا این مجموعه یى که شما خانمها تشکیل داده اید، وصل به آن مرکز است ؛ باید جدى فکر کنید و ببینید مشکلات زنان چیست . البته منظور، این مشکلات کوچک عمومى که باید در بخشهاى مختلف ادارى برطرف بشود - مثل مشکل بیمه و امثال آن - نیست . اینها چیزهایى نیست که مجموعه ى خاصى به آنها رسیدگى کند.
شما باید ببینید، زن به جهت زن بودن ، چه تکالیفى دارد و براى تحمل این تکالیف ، احتیاج به چه هدایتهایى دارد؛ چه توصیه هایى باید به زنان بشود و چه قوانینى لازم است ، براى این که آنها از حقوق اجتماعى و انسانى خود برخوردار بشوند؛ چه سازمانهایى احیانا باید به وجود بیاید که بخشى از کارها را به عهده بگیرد. شما اینها را بررسى کنید؛ آن وقت به دستگاههاى مختلف - مثل مجلس ، یا شوراى عالى انقلاب فرهنگى - توصیه کنید، تا مصوبه بگذرانند و این کارها انجام بگیرد. وقتى ما این مجموعه را نداشتیم ، نداشته ایم ؛ ولى حالا که داریم ، بایستى خیلى کار و حرکت بکند.

باورهاى غلط ذهن زن ایرانى را بزدایید

به نظر من ، اهمیت این کارى که امروز خانمها دارند، از اهمیت مشاغل معمولى آنها در سطح کشور کمتر نیست ؛ بلکه از اغلب آنها بیشتر است . بله ، شما همین سؤال را مطرح بکنید که چرا زنان مسؤولیتها و مدیریتهاى کلیدى ندارند؟ این سؤ ال قابل قبولى است . چنانچه صلاحیتهاى خوبى در زنان هست - نه این که ما تعصب بورزیم و بگوییم باید حتما زن در جایى مسؤ ول شود - آن جاهایى که منع اسلامى ندارد - چون در جاهایى ممکن است منع اسلامى داشته باشد - تا سطوح بالا را شامل مى شود. وقتى در این نوع موارد مى خواهند بررسى کنند و کسانى را به عنوان اصلح انتخاب نمایند، زنان را هم در کنار مردان و بین این مجموعه ببینند و بدون هیچ گونه تعصب ، اصلح را انتخاب کنند. البته این ، یک عرف و یک فرهنگ است . این طور چیزها، دستورى هم نیست که بخشنامه صادر کنیم . نه ، اینها جزو فرهنگ و باورهاى جامعه است . باید این قدر گفته بشود، این قدر تکرار و استدلال بشود، تا این که جا بیفتد.
به نظر من ، آن چیزى که امروز مجموعه ى شما و هر مجموعه یى از زنان - که در شکلها و با هدفهاى مختلف کار مى کنند - برعهده دارند، این است که باور غلطى را که فرهنگ غربى و اروپایى در این دهها سال اخیر در ذهن زن ایرانى وارد کرده است ، بزداید. البته باور غلطى هم در گذشته بوده است ؛ یعنى گرایش به برخى از شکلهاى غلط مصرف و تجمل ، از گذشته هم وجود داشته است . با ورود فرهنگ اروپایى ، این مدگرایى و نوگرایى در مصرف ، به شکل عجیبى تشدید شد. این ، محاسبه شده و پیش بینى شده بود. سردمداران سیاستهاى غربى - که غالبا صهیونیستها و استعمارگران بودند - به قصدى و با نیتى این کار را کردند. این باورهاى غلط را باید بزدایید؛ و این نمى شود، مگر با ارایه ى بحثها و کارهاى اسلامى . اگر این کار بشود، ریشه ى این مشکلاتى که گاهى اوقات مطرح مى شود - بدحجابى و رواج فساد و فحشا و این چیزها - به خودى خود کنده خواهد شد. اینها غالبا معلولند؛ علل ، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روى آنها کار بشود.
امیدواریم که خداوند ان شاءاللّه به برکت هدایت اسلامى و به برکت وجود فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) این توفیق را به زنان ما بدهد. در بین مسلمین و در فرهنگ اسلامى ، زنى با این عظمت وجود دارد. خداى متعال مى توانست بزرگترین و رفیعترین زن را در میان ملتهاى دیگر و امتهاى سلف قرار بدهد - اشکالى هم نداشت ؛ این کار مى شد - اما در امت اسلام قرار داده است . این هم براى ما حجت و تنبیهى است که مى توان این الگوى عالى و والا را در مقابل چشم قرار داد و آن را دنبال کرد. ان شاءاللّه شما خواهران عزیز هم موفق باشید که این راه مهم را باقدرت و باصلابت بپیمایید و خداوند به شما هم توفیق عنایت کند.

کج بینى و کجروى و کوته نظرى نسبت به مسائل زنان

خیلى خوش آمدید. از این که دیدم بحمداللّه جهت فکرى زنان زبده و برگزیده ى کشور ما در سَمتى است که آینده ى آن ان شاءاللّه نویدبخش و خوشحال کننده است ، خرسند شدم . من هم متقابلا ولادت زهراى اطهر(سلام اللّه علیها) را، که الگوى زنان در طول تاریخ و براى همه ى نسلهاست و نمونه ى انسان کامل و طرف ملکوتى وجود انسان در ایشان متجلى است ، به شما خواهران عزیز و به همه ى زنان کشورمان و به همه ى زنان مسلمان و به همه ى مسلمین جهان تبریک عرض مى کنم .
درباره ى مساءله ى زن - که امروز همچنان در دنیا یک مساءله است - حرفهاى فراوانى گفته شده و گفته مى شود. وقتى ما به نقشه ى انسانى عالم و جوامع بشرى نگاه مى کنیم - هم جوامع اسلامى مثل کشور خودمان و سایر کشورهاى اسلامى ، هم جوامع غیر اسلامى و از جمله جوامع به اصطلاح متمدن و پیشرفته - مى بینیم که در همه ى این جوامع ، متاءسفانه مساءله یى به نام مساءله ى زن همچنان وجود دارد؛ این نشاندهنده ى نوعى کج بینى و کجروى و حاکى از نوعى کوته نظرى نسبت به مسائل انسانى است . معلوم مى شود که بشر با همه ى ادعاهایش ، با همه ى تلاشهایى که مخلصان و دلسوزان کرده اند، با همه ى کارهاى فرهنگىِ وسیعى که بخصوص در مورد مساءله ى زن انجام گرفته است ، هنوز نتوانسته درباره ى مساءله ى دو جنس و مساءله ى زن - که به تبع او، مساءله ى مرد هم به شکل دیگرى مطرح مى شود - به یک صراط مستقیم و راه درستى دست پیدا کند.
شاید در بین شما خانمها کسانى باشند که آثار ادبى و هنرى زنان هنرمند دنیا را - که بعضى هم به فارسى ترجمه شده ، و بعضى هم با زبانهاى اصلیش وجود دارد - دیده یا خوانده باشند. همه ى اینها حاکى از همین مساءله یى است که عرض شد؛ یعنى هنوز بشر نتوانسته مساءله ى زن را، و به تبع این مساءله ، مساءله ى دو جنس - یعنى زن و مرد - را، و قهرا مساءله ى انسانیت را، حل کند. به عبارت دیگر، زیاده رویها و کجرویها و بدفهمیها، و به تبع اینها، تعدیها، ظلمها، نارساییهاى روانى ، مشکلات مربوط به خانواده و مشکلات مربوط به نحوه ى اختلاط و امتزاج و ارتباطات دو جنس ، هنوز جزو مسائل حل نشده ى بشریت است . یعنى بشرى که در زمینه هاى مادّى ، در زمینه هاى اجرام آسمانى ، در اعماق دریاها، این همه کشفیات انجام داده و این همه دم از ریزه کاریهاى روان شناسى و روانکاوى و مسائل اجتماعى و مسائل اقتصادى و سایر چیزها مى زند و واقعا هم در خیلى از این رشته ها پیشرفت کرده ، در این مساءله درمانده است ! اگر من بخواهم این نارساییها را حتّى فهرست وار بیان کنم ، زمان زیادى مى طلبد و شما خودتان هم واقفید.

بحران ((خانواده )) در جهان

مساءله ى ((خانواده )) که امروز یک مشکل اساسى در دنیاست ، از کجا ناشى مى شود؟ از نحوه ى نگرش به مساءله ى زن ، یا از نگرش به ارتباط زن و مرد ناشى مى شود. چرا خانواده که یک نهاد طبیعى و اساسى وجود بشرى است ، الان در دنیا این قدر دچار بحران است ؛ به طورى که اگر کسى در دنیاى به اصطلاح متمدن غربى امروز، یک پیامِ ولو خیلى رقیقى درباره ى استحکام بنیان خانواده داشته باشد، از او استقبال مى کنند؛ هم زنان استقبال مى کنند، هم مردان استقبال مى کنند، هم کودکان استقبال مى کنند؟ اگر این یک قلم مساءله ى خانواده را شما در دنیا بررسى کنید و این بحرانى را که در مساءله ى ((خانواده )) وجود دارد، درست مورد توجه و کاوش قرار بدهید، مى بینید که این ناشى از آن است که مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزیستى دو جنس و روابط دو جنس حل نشده ، یا به تعبیر دیگرى ، نگرش ، نگرش غلطى است . حالا ما که در مجموعه ى افکارى که مردان آنها را درست کرده اند، قرار مى گیریم ، مى گوییم نگرش به مساءله ى زن درست نیست ؛ مى توان گفت نگرش به مساءله ى مرد درست نیست - تفاوتى نمى کند - یا نگرش به کیفیت دو جنس ، یعنى هندسه ى قرار گرفتن دو جنس ، نگرش غلطى است .

راه حل الهى ، علاج مشکلات فراوان زن و مرد

نارساییها زیاد و مشکلات فراوان است ؛ علاج چیست ؟ علاج این است که ما سراغ راه حل الهى برویم و آن را پیدا کنیم ؛ چون درباره ى مساءله ى زن و مرد، پیام وحى حاوى مسائل مهمى است ؛ برویم ببینیم وحى دراین باره چه مى گوید. وحى هم فقط به موعظه کردن بسنده نکرده ، بلکه نمونه سازى کرده است . شما ببینید وقتى که خداى متعال مى خواهد براى انسانهاى مؤمن در طول تاریخ نبوتها در قرآن مثالى بزند، مى فرماید: ((و ضرب اللّه مثلا للّذین امنوا امراءت فرعون )).(2) در زمان موسى ، این همه مؤمن بودند، این همه کسانى در راه ایمان تلاش و فداکارى کردند؛ اما آن نمونه را اسم مىآورد. این ناشى از چیست ؟ آیا خداى متعال خواسته از زنان جانبدارى کند؛ یا نه ، مساءله چیز دیگرى است ؟ مساءله این است که این زن در اوج حرکت معنوى به جایى رسیده که فقط او را مى شود مثال زد و لاغیر. حالا این قبل از فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) است ؛ این قبل از مریم کبرى (سلام اللّه علیها) است ؛ این متعلق به آن زمان است . زن فرعون ، نه پیامبر است ، نه پیامبرزاده است ، نه همسر پیامبر است ، نه در خانواده ى هیچ پیامبرى بوده است . تربیت معنوى و رشد و بالندگى یک زن ، او را به این جا مى رساند.
البته نقطه ى مقابلش هم هست ؛ یعنى در فساد هم اتفاقا همین است . باز براى این که خداى متعال بدترین انسانها را مثال بزند، مى فرماید: ((ضرب اللّه مثلا للّذین کفروا امراءت نوح و امراءت لوط)).(3) باز هم دو زن را مثال مى زند که بدترین انسانها بودند. زمان نوح و زمان لوط، این همه کفار بودند، بدها بودند، اما قرآن آنها را مثال نمى زند؛ زن نوح و زن لوط را مثال مى زند.
این عنایت به جنس زن و توجه به اوجهاى گوناگون و حضیضهاى گوناگون زن ، ناشى از چیست ؟ شاید از این جهت باشد که قرآن مى خواهد به نگرش غلط مردمِ آن روز دنیا - که متاءسفانه امروز هم همان نگرش غلط باقى است ؛ چه مردم جزیرة العرب که دخترانشان را زیر خاک مى کردند، و چه مردم امپراتوریهاى بزرگ دنیا، مثل روم و ایران - اشاره کند.

فرهنگ امپراتورى روم ، پایه ى تمدن امروز اروپا

پایه ى تمدن امروز اروپایى ، همان فرهنگ رومى است . یعنى امروز آنچه که بر سر تا پاى فرهنگ اروپایى و غربى و به تبع آنها فرهنگ امریکایى و خرده ریزهاى غرب حاکم است ، همان اصول و خطوطى است که در امپراتورى روم وجود داشته ؛ همانهاست که امروز ملاک و معیار است . آن زمان هم زنان را به بالاترین مقام مى رساندند، احترامشان مى کردند و به آرایشها و زیورها تزیینشان مى کردند؛ اما براى چه ؟ براى اشباع یکى از خاکى ترین و مادّى ترین خصلتهاى بشرى در مرد! این ، چه قدر توهین و چه قدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است !
در ایران هم عینا همین طور بود. از حرمسراهاى پادشاهان ساسانى مطالبى شنیده اید. حرمسرادارى یعنى چه ؟ حرمسرادارى یعنى همان اهانت به زن . یک مرد چون قدرت دارد، به خودش حق مى دهد که هزار نفر زن در حرمسراى خودش نگهدارد! اگر همه ى ملتِ آن پادشاه هم همان طور قدرت داشتند، هر کدام به قدر خودشان هزار نفر، پانصد نفر، چهارصد نفر یا دویست نفر زن نگه مى داشتند! این حاکى از چه نگرشى به زن است ؟!

فاطمه ى زهرا، در اوج ملکوت انسانى

آن وقت در چنین دنیایى ، پیامبر اکرم دخترى تربیت مى کند که این دختر، شایستگى آن را پیدا مى کند که پیامبر خدا بیاید دست او را ببوسد! بوسه بر دست فاطمه ى زهرا از طرف پیامبر را، هرگز نباید حمل بر یک معناى عاطفى کرد. این خیلى غلط و خیلى حقیر است اگر ما خیال کنیم که چون دخترش بود و دوستش مى داشت ، دستش را مى بوسید. مگر شخصیتى به آن ارجمندى ، آن هم با آن عدل و حکمتى که در پیامبر هست و اتکایش به وحى و الهام الهى است ، خم مى شود و دست دخترش را مى بوسد؟ نه ، این یک چیز دیگر و یک معناى دیگرى است ؛ این حاکى است که این دختر جوان ، این زنى که وقتى از دنیا رفته ، بین هجده سال تا بیست وپنج سال سن داشته - هجده سال هم گفته اند، بیست وپنج سال هم گفته اند اصلا در اوج ملکوت انسانى قرار داشته و یک شخص فوق العاده بوده است . این ، نگرش اسلام به زن است ؛ سراغ این بروید؛ هم در بررسیهاى مربوط به فرهنگ و مسائل اجتماعى و نگرشها - که این خانمهاى عضو شوراى فرهنگى ، اجتماعى زنان مسؤ ولش هستند - و هم در پرورش علمى - که شما خانمهاى دانشمند دنبالش هستید سراغ این بروید.

باید گوهر انسانى در زن و مرد رشد پیدا کند

دانش ، چیز بسیار عزیزى است و من طرفدار این هستم که زنان در جامعه ى ما در همه ى رشته ها دانشمند بشوند. البته در آن جلسه ى قبلى (4) - که پارسال یا پیرارسال بود - من رشته ى پزشکى را اولویت دادم ؛ این به خاطر آن است که پزشکى ، ضرورت نقد و فورى ماست ؛ والاّ در همه ى رشته ها، خانمها بایستى به آن استعدادهاى عالى خودشان پاسخ بدهند. فرض بفرمایید در بین این پنجاه میلیون جمعیت کشور ما، اگر مثلا سى میلیون یا سى وپنج میلیون انسانى هست که در سنین متناسب براى ثمر رساندن به این کشور است ، طبیعتا از این سى وپنج میلیون ، نصفش ‍ زنان هستند. مگر مى شود از کنار این همه استعدادى که در اینها نهفته ، به آسانى گذشت ؟ مگر مى شود این خزانه هاى الهى را در وجود اینها نادیده بگیریم ؟ در میان اینها باید دانشمند باشد؛ منتها دانش با همه ى عظمتش ، در مقابل آن حیثیت معنوى یى که خداى متعال به زن داده ، چیزى نیست .
شما خانمى را فرض کنید که در حد اعلاى دانش باشد، اما در مسائل انسانى و در ارتباطات انسانیش به عنوان یک جنس از دو جنس ، دچار ابتذال باشد؛ شما خیال مى کنید این فرد ارزشى دارد؟ البته خانمى که دانشمند باشد، به یک شکل ، کمتر دچار این ابتذالات مى شود - یکى از آفات بى سوادى همین است که زنان را قدرى بیشتر از اینها به ابتذال مى کشاند - لیکن حد ابتذال ، یک حد محدودى نیست .
خانمى باشد، ولو در حد بالاى علمى ، اما اگر قدر آن گوهر انسانى یى که در او عزیز است - کمااین که در مرد هم آن گوهر عزیز است و زن و مرد تلاش مى کنند، علم و حکمت مى آموزند، تا آن را در خودشان متجلى کنند - پوشیده و مغفولٌعنه بماند و مورد بى توجهى و بى احترامى قرار بگیرد، چه ارزشى دارد؟ باید گوهر انسانى در زن و مرد رشد پیدا کند؛ این یک مساءله ى ارزشى است .
باید مسائل ارزشى اسلام در جامعه ى ما احیاء بشود. مثلا مساءله ى حجاب ، یک مساءله ى ارزشى است . مساءله ى حجاب ، مساءله یى است که اگرچه مقدمه یى است براى چیزهاى بالاتر، اما خود یک مساءله ى ارزشى است . ما که روى حجاب این قدر مقیدیم ، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک مى کند تا بتواند به آن رتبه ى معنوى عالى خود برسد و دچار آن لغزشگاههاى بسیار لغزنده یى که سر راهش قرار داده اند، نشود.

مخالفت فرهنگ غرب با خویشتندارى در مقابل آزادى جنسى

نقطه ى مقابل این ، درست همان فرهنگ رومى حاکم بر امروز اروپاست . آنها با همه چیز کنار مى آیند، جز با دو، سه چیز؛ یکى از آنها - و شاید مهمترینش - حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است ؛ یعنى خویشتندارى در مقابل چیزى که به آن آزادى جنسى گفته مى شود. در مقابل این ، بشدت سرسختند؛ هر کار دیگرى بکنند، مهم نیست . از نظر آنها کسى مرتجع است که روى این مساءله تکیه بکند. اگر در کشورى ، زنان با یک حدودى از مردان مجزا شدند، این مى شود خلاف تمدن ! راست هم مى گویند؛ تمدن آنها که بر ویرانه هاى همان تمدن رومى بنا شده ، چیزى جز این نیست ؛ اما این از لحاظ ارزشى غلط است ؛ عکسش درست است .

زنان غربى ، تا اندکى پیش ، حقوق مالى مستقلى نداشتند!

ما از دنیاى غرب که آمدند زن بشرى را در طول دوره هاى گذشته تا امروز این قدر مورد تحقیر قرار دادند، طلبگاریم . شما ببینید در اروپا و در کشورهاى غربى ، تا اندکى پیش زنان حقوق مالى مستقلى نداشتند. من یک وقت بدقت آمارش را استخراج کردم و در صحبتى - ظاهرا در نماز جمعه ى چهار، پنج سال پیش از این بود(5) آن را مطرح کردم . مثلا تا اوایل قرن بیستم ، با همه ى آن ادعاهایى که شده است ، با آن کشف حجاب عجیب و غریبى که در غرب روزبه روز هم بیشتر شده ، با آن اختلاط جنسى بى نهایت و بى مهار - که خیال مى کنند این احترام کردن و ارزش ‍ دادن به زن است - درعین حال زن غربى حق نداشته از ثروتى که متعلق به خودش ‍ بوده ، آزادانه استفاده کند! در مقابل شوهر، مالک دارایى خودش نبوده است . یعنى زنى که ازدواج مى کرد، ثروت و دارایى و ملکش متعلق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرفى بکند؛ تا این که بتدریج حق مالکیت و حق کار، تا اوایل قرن بیستم به زنان داده شد. یعنى این مساءله یى که جزو اولیترین حقوق بشرى است ، از زن دریغ داشتند؛ اما فشار و تکیه ى بیشتر را روى آن مساءله یى گذاشتند که درست نقطه ى مقابل مسائل ارزشى واقعى است که در اسلام به آن اهتمام شده است . این که ما حالا در باب حجاب این همه تاءکید داریم ، علتش این است .

بحث پوشش زن نباید از هجوم تبلیغاتى غرب متاءثر باشد

به نظر ما، بحثهایى که درباب پوشش زن مى شود، بحثهاى خوبى است که انجام مى گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثى در این زمینه هاى مربوط به پوشش زن ، از هجوم تبلیغاتى غرب متاءثر نباشد؛ اگر متاءثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلا بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم ، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است . نه این که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است ؛ نه ، من مى گویم چادر بهترین نوع حجاب است ؛ یک نشانه ى ملى ماست ؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعا بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، لباس رسمى زن مى تواند چادر باشد و - همان طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است .
البته مى توان محجبه بود و چادر هم نداشت ؛ منتها همین جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مى کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى دهد!
شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم ، فرضا آن مقنعه ى کذایى و آن لباسهاى ((و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ))(6) و همانهایى را که در قرآن هست ، درست کردیم ، دست از سر ما بر مى دارند؟ نه ، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مى خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عینا این جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل مى شد. در آن زمان ، زن اصلا پوشش و حجابى نداشت ؛ حتّى در این جاها وقتى نوبت به این کارها مى رسد، بى بندوبارى خیلى بیشتر هم مى شود؛ کمااین که در زمان شاه ، بى بندوبارى یى که در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى کشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت ؛ اما در این جا آن طورى نبود. آن طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و مى دانستیم و مناظرى که از آن وقت الان جلوى نظر من هست ، انسان واقعا حیرت مى کند که چرا بایستى این گونه بشود؛ کمااین که در خیلى از کشورهاى متاءسفانه عقب مانده ى مسلمان و غیرمسلمان هم همین طور است . بنابراین ، باید بدقت و با نهایت کنجکاوى و بدون اغماض ، مسائل ارزشى را رعایت کرد.

از کار زن و خانواده گره گشایى کنید

البته مساءله ى خانواده خیلى مهم است . خانم (7) به طرحهاى شوراى فرهنگى ، اجتماعى زنان اشاره کردند. همت مهمتان در این طرحها باید این باشد - و قاعدتا هم هست - که واقعا از کار زن گره گشایى کنید؛ ببینید گرههاى عمده کجاست . یکى از مهمترین گرهها در ((خانواده )) است ؛ بروید ببینید در خانواده ها چه خبر است ؛ خود شماها مى دانید و مى بینید. ببینید چه چیزى این نابسامانیها را به وجود مىآورد؛ ریشه هاى آن را پیدا کنید و طرحهاى بلندمدت بریزید، براى این که آن نابسامانیها برطرف بشود.
مساءله ى مادرى ، مساءله ى همسرى ، مساءله ى خانه و خانواده ، مسائل بسیار اساسى و حیاتى است . در همه ى طرحهایى که ما داریم ، بایستى ((خانواده )) مبنا باشد. یعنى شما اگر بزرگترین متخصص پزشکى یا هر رشته ى دیگرى بشوید، چنانچه زن خانه نباشید، این براى شما یک نقص است . کدبانوى خانه شما باید باشید؛ اصلا محور این است . اگر بخواهیم تشبیه ناقصى بکنیم ، باید به ملکه ى زنبور عسل تشبیه کنیم .
کانون خانواده ، جایى است که عواطف و احساسات باید در آن جا رشد و بالندگى پیدا کند؛ بچه ها محبت و نوازش ببینند؛ شوهر که مرد است و طبیعت مرد، طبیعت خامترى نسبت به زن است و در میدان خاصى ، شکننده تر است و مرهم زخم او، فقط و فقط نوازش همسر است - حتّى نه نوازش مادر - باید نوازش ببیند. براى یک مرد بزرگ ، این همسر کارى را مى کند که مادر براى یک بچه ى کوچک آن کار را مى کند؛ و زنان دقیق و ظریف ، به این نکته آشنا هستند. اگر این احساسات و این عواطفِ محتاج وجود یک محور اصلى در خانه - که آن ، خانم و کدبانوى خانه است - نباشد، خانواده یک شکل بدون معنا خواهد بود.

در کنار فعالیتهایتان ، سهم ((خانه )) را هم در نظر داشته باشید

شما کار هم دارید، بیرون هم هستید، جراحیتان را هم مى کنید، مریضتان را هم مى بینید، فلان کار علمى را هم مى کنید، فلان طرح را هم مى نویسید، فلان درس را هم در دانشگاه مى دهید - همه ى اینها به جاى خود محفوظ - اما بایستى سهم ((خانه )) را هم در نظر داشته باشید. البته سهم خانه ، مثل همه ى چیزهاى دیگر، مى تواند کمیتش فداى کیفیتش بشود؛ یعنى از کمیت کاستن . حضور بیست وچهارساعته ى زن در خانه ، یک معنا دارد؛ ولى وقتى از آن بیست وچهار ساعت کم کردید، اما کیفیتش را بالا بردید، آن وقت یک معناى دیگرى خواهد داشت . اگر دیدید آن کارتان به این قضیه ضربه مى زند، باید برایش فکرى بکنید. این ، مهم و اساسى است ؛ مگر در موارد اضطرارى . در همه ى چیزها ضرورتى وجود دارد که خارج از حد قاعده است . من قاعده را دارم مى گویم ؛ به استثناها کارى ندارم .
شنیدم که زمزمه و صحبت این هست که ان شاءاللّه دانشگاهى مخصوص زنان به وجود بیاید؛ یعنى استاد و مدیر و دانشجو و حتّى کادر ادارى هم همه زن باشند؛ بخصوص در دانشگاههاى پزشکى . این ، فکر بسیار خوبى است . من همین طور که با یک نظر دورادور نگاه مى کنم ، بدون این که درست جوانب قضیه را رسیده باشم - چون فرصت این کار را نداشته ام - مى بینیم که اجمالا این کار با آن هدفهاى کلى و ارزشى حرکت زن در جامعه ى ما کاملا متناسب و خیلى خوب است . امیدوارم که ان شاءاللّه موفق و مؤ ید باشید.

لزوم باسواد کردن ، کتابخوان کردن و آموختن روشهاى کارِداخل خانه به زنان

از جمله ى کارهاى بسیار اساسى ، باسواد کردن زنان است . از جمله ى کارهاى بسیار مهم ، کتابخوان کردن زنان است . یک شیوه هاى ابتکارى پیدا کنید، براى این که خانمهاى داخل خانه را کتابخوان کنید. متاءسفانه زنان ما با کتابخوانى خیلى انسى ندارند. هزاران کتاب در بازار مى آید و مى رود، اما اینها مطلع نمى شوند. این کتابها معارف بشرى است که ذهنها را براى بهتر فهمیدن ، بهتر اندیشیدن ، بهتر ابتکار کردن ، و در موضع بهتر و صحیحترى قرار گرفتن ، آماده مى کند.
از جمله ى چیزهاى بسیار مهم دیگر، آموختن روشهاى صحیح کارِ داخل خانه - یعنى برخورد با همسر و برخورد با فرزندان - به زنان است . زنانى هستند که خیلى هم خوبند؛ داراى حلم و صبر و گذشت و اخلاق خوبند؛ اما روشهاى برخورد با همسر یا با فرزندانشان را درست نمى دانند. این روشها علمى است ؛ چیزهایى است که با تجربه ى بشرى روزبه روز پیشرفت کرده و به مراحل خوبى رسیده است . کسانى هستند که تجربه هاى خوبى دارند؛ باید روشهایى پیدا کنید که افرادى که مى توانند، خانمها را به این مسائل راهنمایى کنند.

نقش زنان در انقلاب و جنگ ، یک نقش تعیین کننده

امیدواریم ان شاءاللّه این سدهایى که به آن اشاره شد،(8) از جلوى پاى زنان جامعه ى ما برداشته شود، تا بتوانند پیش بروند. بحمداللّه انقلاب کمک عظیمى به جامعه ى زنان کشور ما کرد. من خانواده ها و زنانى را دیدم و مى بینم که واقعا گذشت و فداکارى و دریادلى آنها در مقابل حوادث ، از مردان بیشتر است . من با خانواده ى شهدا نشست وبرخاست نسبتا زیادى دارم . مکرر این نکته را گفته ام که در میان خانواده هاى شهدا، غالبا مادر شهید، براى تحمل این حادثه ى مهم ، روحیه ى بهتر و برداشت بهتر و ظرفیت بیشترى نسبت به پدر شهید دارد. البته موارد عکس هم هست ؛ اما این گونه موارد تقریبا بیشتر است و من آن را بیشتر دیده ام . بر اثر این حادثه ى عظیم انقلاب ، خانمها خیلى خیلى پیش آمدند و رشد کردند. نقش زنان در انقلاب ، یک نقش تعیین کننده بود؛ در جنگ ، یک نقش تعیین کننده بود؛ در دوران آینده هم نقششان ان شاءاللّه تعیین کننده خواهد بود؛ به شرطى که ما این جهات ارزشى را در زن رعایت کنیم . اینهاست که تاءمین کننده و تضمین کننده ى این آینده است . امیدواریم که خداوند شماها را تاءیید کند.

نباید زنان به سمت تجمل گرایى سوق پیدا کنند

یک جمله را هم در پایان صحبتم عرض بکنم . این گرایش به تجمل گرایى که مدتها بود در جامعه ى ما یواش یواش کم شده بود، یا در اوایل انقلاب مثلا خانمها به تجملات و زر و زیورها اعتنایى نمى کردند، متاءسفانه باز این چیزها - آن طور که شنیده مى شود - در جامعه ى ما دارد رشد مى کند. زنان اندیشمند و بافکر و بامعرفت جامعه ى ما باید این را خطر بدانند. نباید زنان به سمت تجمل گرایى سوق پیدا کنند. البته این خطر براى مردان هم هست ؛ منتها در زنان بیشتر و امکانش زیادتر است . وانگهى در این قضیه ، در موارد بسیارى ، مردان تحت تاءثیر زنانشان قرار مى گیرند. شماها واقعا باید با این قضیه مبارزه کنید؛ خودتان هم مراقبت نمایید.
من با تظاهر به تجمل و تجمل گرایى در حد معتدلِ کمِ ناگزیرش مخالفتى نمى کنم ؛ لیکن اگر بنا شد که روند افراطى پیدا کند، چیز بسیار مزخرفى است . در لباس ، در آرایش ، در زر و زیورها و طلا و جواهرات ، خانمها بایستى خیلى اهمیت بدهند که امساک بشود و بى اعتنایى به این چیزها انجام بگیرد، تا شاید ان شاءاللّه به درخشندگیها و زیباییهاى واقعى تر بیشتر توجه بشود، تا به این زیباییهاى ظاهرى .
ان شاءاللّه که موفق باشید. صحبت هم طولانى شد، لیکن حرفهاى فراوانى در این مساءله ى اساسى هست که بسیارى از آنها هم نگفته ماند. ان شاءاللّه خداوند به شماها توفیق بدهد و تاءییدتان کند. ان شاءاللّه مشمول الطاف ولىّعصر (ارواحنافداه ) باشید و توفیق پیدا کنید که راه زنان بزرگ اسلام ، مخصوصا فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) را ادامه بدهید.

بشریت ، مرهون فاطمه ى زهرا(سلام الله علیها )

انّا اعطیناک الکوثر. فصلّ لربّک وانحر. انّ شانئک هو الا بتر.(9)
خدا را سپاسگزاریم که در چنین روز باعظمت و فرخنده و زیبایى ، توفیق زیارت شما مادحان و ستایشگران خاندان عصمت و طهارت ، مجددا نصیب ما شد. ما مدعیان آشنایى و معرفت و ارادت به آن بانوى دو عالم ، برکات فاطمه ى زهرا (سلام اللّه علیها) را در سرتاسر ایام حیات خودمان و در جلوه هاى گوناگون زندگى مشاهده کرده ایم . ان شاءاللّه تداوم این برکات و تفضلات را تا همیشه ى زندگى و پس از مرگ هم ببینیم و حس کنیم و همه ى دوستان و موالیان ، از آن انوار مطهره مستفیض بشوند.
فیوضات فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها)، به مجموعه ى کوچکى که در مقابل مجموعه ى انسانیت ، جمع محدودى به حساب مى آید، منحصر نمى شود. اگر با یک دید واقع بین و منطقى نگاه کنیم ، بشریت یکجا مرهون فاطمه ى زهرا (سلام اللّه علیها) است - و این گزاف نیست ؛ حقیقتى است - همچنان که بشریت مرهون اسلام ، مرهون قرآن ، مرهون تعلیمات انبیا و پیامبر خاتم (صلّى اللّه علیه واله وسلّم ) است . در همیشه ى تاریخ این طور بوده ، امروز هم همین طور است و روزبه روز نور اسلام و معنویت فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) آشکارتر خواهد شد و بشریت آن را لمس ‍ خواهد کرد.

خود را شایسته ى انتساب به خاندان رسالت کنیم

برادران عزیز! آنچه ما وظیفه داریم ، این است که خود را شایسته ى انتساب به آن خاندان کنیم . البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله ى وابستگان آنها و معروفین به ولایت آنها بودن ، دشوار است . در زیارت مى خوانیم که ما معروفین به دوستى و محبت شما هستیم ؛(10) این وظیفه ى مضاعفى را بر دوش ما مى گذارد.
این خیر کثیرى که خداوند متعال در سوره ى مبارکه ى کوثر مژده ى آن را به پیامبر اکرم داد و فرمود: ((انّا اعطیناک الکوثر))(11) - که تاءویل آن ، فاطمه ى زهرا (سلام اللّه علیها) است - درحقیقت مجمع همه ى خیراتى است که روزبه روز از سرچشمه ى دین نبوى ، بر همه ى بشریت و بر همه ى خلایق فرو مى ریزد. خیلیلها سعى کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛ ((واللّه متمّ نوره و لو کره الکافرون )).(12)
ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم ؛ و نزدیک شدن به مرکز نور، لازمه و خاصیتش ، نورانى شدن است . باید با عمل ، و نه با محبت خالى ، نورانى بشویم ؛ عملى که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان ، آن را به ما املاء مى کند و از ما مى خواهد. با این عمل ، باید جزو این خاندان و وابسته ى به این خاندان بشویم . این طور نیست که قنبرِ درِ خانه ى على (علیه السّلام ) شدن ، کار آسانى باشد. این گونه نیست که ((سلمان منّا اهل البیت ))(13) شدن ، کار آسانى باشد. ما جامعه ى موالیان و شیعیان اهل بیت (علیهم السّلام )، از آن بزرگواران توقع داریم که ما را جزو خودشان و از حاشیه نشینان خودشان بدانند؛ ((فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست )).(14) دلمان مى خواهد که اهل بیت درباره ى ما این طور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست ؛ این فقط با ادعا به دست نمى آید؛ این ، عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد.

فاطمه ى زهرا در عمرى کوتاه ، فضایل زیادى را حایز شد

شما ملاحظه کنید، این بزرگوارى که ما امروز ساعتى با شما پاى استماع مدایح و فضایلش نشستیم - که آنچه گفته شد، قطره یى از دریاست - در چه سنى این همه فضایل را حایز شد؟ در چه مدت عمرى این همه درخشندگى را از خود بُروز داد؟ در عمرى کوتاه ؛ هجده سال ، بیست سال ، بیست وپنج سال ؛ نقلها متفاوت است . این همه فضایل ، بیهوده به دست نمى آید؛ ((امتحنک اللّه الّذى خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره )).(15) خداى متعال ، زهراى اطهر - این بنده ى برگزیده - را آزمود. دستگاه خداى متعال ، دستگاه حساب و کتاب است ؛ آنچه مى بخشد، با حساب و کتاب مى بخشد. او، گذشت و ایثار و معرفت و فدا شدن این بنده ى خاص خود را در راه اهداف الهى مى داند؛ لذا او را مرکز فیوضات خود قرار مى دهد.

باید در عمل ، پیرو فاطمه ى زهرا باشیم

ما باید این راه را برویم . ما هم باید گذشت کنیم ، ایثار کنیم ، اطاعت خدا کنیم ، عبادت کنیم . مگر نمى گوییم که ((حتّى تورّم قدماها))؟(16) این قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم . ما هم باید ذکر خدا بگوییم . ما هم باید محبت الهى را در دلمان روزبه روز زیاد کنیم . مگر نمى گوییم که با حال ناتوانى به مسجد رفت ، تا حقى را احقاق کند؟ ما هم باید در همه ى حالات تلاش کنیم ، تا حق را احقاق کنیم . ما هم باید از کسى نترسیم . مگر نمى گوییم که یک تنه در مقابل جامعه ى بزرگ زمان خود ایستاد؟ ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود ((لا تستوحشوا فى طریق الهدى لقلّة اهله ))،(17) از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیاى ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم . مگر نمى گوییم که آن بزرگوار کارى کرد که سوره ى دهر درباره ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان ، به قیمت گرسنگى کشیدن خود؛ ((و یؤ ثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصه )).(18) ما هم باید همین کارها را بکنیم .
این نمى شود که ما دم از محبت فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) بزنیم ، در حالى که آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان ، نان را از گلوى خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین (علیهماالسّلام ) و پدر بزرگوارشان (علیه السّلام ) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز! ما مى گوییم پیرو چنین کسى هستیم ؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى بُریم که به فقرا بدهیم ، اگر بتوانیم ، نان را از گلوى فقرا هم مى بُریم !
این روایاتى که در ((کافى )) شریف و بعضى از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست ، ناظر به همین است ؛ یعنى شیعه بایستى آن طورى عمل کند. ما باید زندگى آنها را در زندگى خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم . ما و از ما بزرگترها کجا، آن آستان بلند کجا؟ معلوم است که ما حتّى به حدود دوردست او هم نمى رسیم ؛ اما باید تشبه کنیم . نمى شود در نقطه ى مقابل زندگى اهل بیت حرکت کنیم ، ولى ادعا کنیم که ما جزو موالیان اهل بیتیم ! چنین چیزى ممکن است ؟ فرض ‍ بفرمایید کسى در زمان امام بزرگوار ما، از دشمنان این ملت - که امام دایم علیه آنها حرف مى زد - تبعیت مى کرد؛ آیا او مى توانست بگوید من تابع امامم ؟! اگر چنین چیزى از زبان کسى صادر مى شد، آیا شماها نمى خندیدید؟! همین قضیه در باب اهل بیت (علیهم السّلام ) هم هست .

با تشریفات و تجمل گرایى ، نمى شود پیرو فاطمه ى زهرا بود

ما باید شایستگى خود را ثابت کنیم . مگر نمى گوییم که جهیزیه ى آن بزرگوار چیزهایى بود که انسان با شنیدن آنها اشکش جارى مى شود؟ مگر نمى گوییم که این زن والامقام ، براى دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشى قائل نبود؟ مگر مى شود که روزبه روز تشریفات و تجمل گرایى و زر و زیور و چیزهاى پوچ زندگى را بیشتر کنیم و مهریه ى دخترانمان را زیادتر نماییم ؟!
اوایل که گاهى بعضیها مهریه ى عقد را یک خرده گران قرار مى دادند، ما شوخى مى کردیم و مى گفتیم شما که مى خواهید مثلا فلان قدر سکه قرار بدهید، پس یکباره بگویید 72 سکه ! اما حالا مى بینیم که تعیین مهریه هاى گران قیمت ، واقعى شده است ! واقعا چه خبر است ؟ شما که پدر آن دختر هستید، آیا مى توانید ادعا کنید که پیرو پدر فاطمه (سلام اللّه علیها) هستید؟ این طورى نمى شود؛ ما باید به حال خودمان فکرى بکنیم .

کارى کنید که دلهاى افراد به حقایق زندگى فاطمه ى زهرا نزدیک شود

حالا چرا این حرفها را به شما گفتم ؟ چون شما مداحید و باید بروید این حرفها را در مدحهاتان در مجالس فاطمه ى زهرا(س) به مردم بگویید؛ والاّ شماها که معلوم است وضعتان چه طورى است . اینها را درباره ى فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) بگویید. با آن ذوق و هنر و صداى خوش و لحن مطلوب و کیفیت جذاب خوانندگى خودتان ، کارى کنید که دلهاى ما مستمعان به این حقایق نزدیک شود. اگر فرض کنیم که ما ابیاتى در مقامات معنوى فاطمه ى زهرا(سلام اللّه علیها) بخوانیم که مستمع ما چیزى هم از آن نفهمد و سر درنیاورد، معلوم نیست که او را به فاطمه ى زهرا نزدیک کند. لازم است ما روزبه روز به این خانواده نزدیکتر بشویم . ملت ما از این طریق خواهد توانست به رسالت خود عمل کند. این ملت این طورى مى تواند آن پیام بزرگ را به دنیا برساند.

بناى حق باید مرتفع باشد

امروز مى بینید که وضع دنیا چگونه است . این کاخهاى مرتفع و خیلى پُر زر و زیور، اما با پایه هایى از مقوا، یکى پس از دیگرى دارد فرو مى ریزد. این شوروى ، امپراتورىِ بزرگِ به اصطلاح سوسیالیستى و کارگرى بود؛ اما آن گونه فرو ریخت و در هم مچاله شد! نمى شود گفت فرو ریخت ؛ اصلا نابود و له شد! شبیه همین فعل و انفعال ، الان در بعضى از جاهاى دیگر دنیا هم دارد انجام مى گیرد؛ منتها تا آن وقتى که آشکار بشود، مقدارى زمان مى طلبد. این تمدنها و زر و زیورهاى ضد حق دارند له مى شوند.
بناى حق باید مرتفع باشد. گمان نکنید که اگر باطل به خاطر زوال پذیریش از بین رفت ، حق به خودى خود و بدون تلاش ، در دنیا عَلَم خواهد شد - ابدا - باطل دیگرى سر جایش مى آید؛ مگر آن وقتى که حق ، خود را آن چنان که هست ، عرضه کند. این باطلها مرتب پشت سر هم مى آیند و مى روند؛ مرتب به وجود مى آیند و از بین مى روند. طبیعت باطل ، زایل شدن و از بین رفتن است . گمان نشود که اگر باطل از بین رفت ، ممکن است اسلام یا حق ، بدون تلاش و مجاهدت ، بدون تعریف و تبیین ، بدون زحمت کشیدنِ من و شما، در دنیا جایگزین باطلها بشود؛ نه ، بسته به این است که من و شما چه کار کنیم .
پس ، باید از اهل بیت همچنان درس گرفت ؛ همچنان این درسها را به مردم داد؛ همچنان تربیت کرد؛ تا بر اثر این کوششها، مُرّ حق و لُبّ حق بتواند جانشین باطلها بشود.

زنان، نیمی از نیروی انسانی سازنده کشور

آنچه که من عرایضم را با آن شروع مى‌کنم، این است که در دوران بازسازى کشور اسلامى - که در این دوران، هم ملت و هم مسؤولان، درصدد آن هستند که ایران بزرگ را هم از لحاظ مادّى و هم از لحاظ نظم اجتماعى و هم از جهات معنوى، بازسازى حقیقى کنند - بیشترین تکیه بر نیروى انسانى است. یعنى یک کشور اگر مى‌خواهد به معناى واقعى بازسازى کند، باید بیشترین تکیه و بیشترین نگاه و توجّهش، به انسان و نیروى انسانى باشد. وقتى که صحبت از نیروى انسانى است، باید توجّه کنیم که نصف جمعیت کشور و نیمى از نیروى انسانى، بانوان کشورند. اگر بینش غلطى در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازى به معناى حقیقى و در سطح وسیع آن، شدنى نیست. هم خودِ بانوان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، داراى آگاهى کافى و لازم باشند، تا بتوانند با اتّکا به نظر والاى دین مقدس اسلام، از حقوق خود به طور کامل دفع کنند، و هم همه‌ى افراد جامعه و مردان در کشور اسلامى باید بدانند که نظر اسلام در مورد زن، حضور زن در عرصه‌هاى زندگى، فعّالیت زنان، تحصیل زنان، کار و تلاش اجتماعى و سیاسى و اقتصادى و علمى زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانواده چیست.
درباره‌ى همه‌ى اینها، اسلام یک نظر روشن و صریح دارد که اگر بخواهیم با نظر فرهنگهاى دیگر، از جمله فرهنگ غربى مقایسه کنیم، نظر اسلام، هم مترقّى‌تر است و هم سابقه‌ى بینش اسلامى، از آنچه که امروز در مرد هست، بیشتر است و هم نظر اسلام موجب آبادى و صلاح و فلاح کشور و موجب اعتلاى هر چه بیشتر بانوان در کشور مى‌شود. خواهران عزیز! توجّه بفرمایید؛ مخصوصاً من اصرار دارم که زنان جوان و کسانى که داراى همّت و شور و انگیزه‌ى بیشترى هستند،درست توجّه بفرمایند، تا آن قدرى که اقتضاى این جلسه است، دراین‌باره مطالب کوتاهى را عرض کنم.

نظر اسلام درباره شئون زنان

نظر اسلام در مورد زندگى انسان و شأن زنان، در سه بخش قابل تقسیم است. من بارها این مطالب را بیان کرده‌ام؛ اما اصرار دارم که هر چه بیشتر این مطلب مهم در مورد بانوان کشور مطرح شود. آن کسى که بیشتر باید در این مورد فعّال باشد، خود زنان جامعه‌ى ما هستند. خواهران عزیز و دختران من! اعتقادم این است که اگر در بخشى از جامعه‌ى اسلامى - چه در ایران و چه در بعضى کشورهاى دیگر - نسبت به زن مسلمان، کوتاهیهایى صورت مى‌گیرد، قدرى تقصیر مردان و قدرى هم تقصیر خودِ بانوان است؛ چون آن کسى که باید شأن اسلامى زن را بشناسد و از آن دفاع کند، در درجه‌ى اوّل خودِ بانوان هستند. باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام، درباره‌ى آنها چه قضاوتى دارد، از آنها چه مى‌خواهد، مسؤولیت آنها را چه چیزى معیّن مى‌کند و از آنچه که اسلام فرموده و خواسته، دفاع کنند و بخواهند. اگر نخواهند، کسانى که به هیچ ارزشى پایبند نیستند، به خود اجازه خواهند داد که به زن ستم کنند؛ کمااین‌که امروز در دنیاى غرب و در زیر سایه‌ى نظامهاى مادّى آن دیار، با وجود شعارهایى که نسبت به زن مى‌دهند، بیشترین ظلم را مردان غربى به زنان مى‌کنند؛ پدر به دخترش، برادر به خواهرش، شوهر به زنش. بیشترین ستم و تعرّض و تعدّى نسبت به زنان و همسران و خواهران و یا حتّى دخترانشان - طبق آمارهایى که در دنیا هست - از سوى مردانى است که در نظامهاى غربى زندگى مى‌کنند. یعنى اگر در نظامى ارزشهاى معنوى حاکم نباشد، خدا در دلها نباشد، مرد با تکیه بر قدرت جسمانى، راه خود را براى ظلم و تعدّى به زن باز مى‌بیند.
چیزى که مانع است، دو چیز است: یکى ملاحظه‌ى خدا و قانون و ایمان و امثال اینها، و یکى هم خودِ زن که حقوق انسانى و الهى خود را درست بشناسد و از آن دفاع کند و خود را به معناى حقیقى کلمه بطلبد. در این مورد، اسلام یک حدّ میانه و بدون افراط و تفریط را ارائه مى‌دهد. نه به زن اجازه‌ى ظلم کردن مى‌دهد و نه طبیعت زن و مرد را نادیده مى‌گیرد. خطّ مستقیم و صراط مستقیم، همان خطّ اسلامى است که من به صورت کوتاه آن را تشریح مى‌کنم.
در اسلام، براى فعّالیت زنان، سه عرصه معیّن شده است. اوّل، عرصه‌ى تکامل و رشد معنوى خودِ زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتى در میدان رشد و تکامل معنوى ندارند. یعنى مرد مى‌تواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوى برسد؛ زن هم مى‌تواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوى برسد. مرد مى‌تواند به حدّ على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السّلام برسد و زن مى‌تواند به حدّ فاطمه‌ى زهرا سلام‌اللَّه‌علیها برسد.

پی نوشت:

1- خانمها: شجاعى ، خزعلى ، خواجه نورى ، مصطفوى ، جلودارزاده ، احمدى ، صفارزاده ، ناظرزاده ، مکنون ، عباسى ، صابرآملى و بیات . آقایان : دکتر مهرپور و حجة الاسلام والمسلمین عمید زنجانی
2- تحریم : 11
3- تحریم : 10
4- بیانات در دیدار با گروهى از زنان پزشک سراسر کشور؛ 26/10/1368. ر. ک : حدیث ولایت ، ج 3، ص ‍ 153
5- خطبه هاى نماز جمعه ى مورخ 10/5/1365، 17/5/1365، 31/5/1365، 18/7/1365، 9/8/1365
6- نور: 31
7- خانم شجاعى
8- اشاره ى خانم دکتر لبافى نژاد به مشکلات و موانع راه رشد و ترقى بانوان
9- سوره ى کوثر
10- (و معروفین بتصدیقنا ایّاکم )). مفاتیح الجنان ، زیارت جامعه ى کبیره
11- کوثر: 1
12- صف : 8
13- بحارالانوار، ج 22، ص 326
14- به حاجب در خلوت سراى خاص بگو فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماست ((حافظ))
15- مفاتیح الجنان ، زیارت حضرت زهرا(س)
16- مناقب ، ج 3، ص 341
17- نهج البلاغه ، خطبه ى 201
18- حشر: 9


بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروهی از زنان پزشک سراسر کشور(26/10/68)
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضاى شوراى فرهنگى ، اجتماعى زنان (16/10/1369)
بیانات مقام معظم رهبری ‌ در دیدار مداحان‌ اهل‌بیت‌(علیهم السلام‌)، به‌ مناسبت‌ میلاد مبارک‌ صدیقه‌ی‌ کبری‌ فاطمه‌ی‌ زهرا(سلام الله علیها‌) (5/10/1370)
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع زنان خوزستان(20/12/75)
بیانات مقام معظم رهبری در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن میلاد کوثر(30/7/76)